کد مطلب:69605 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:303

ایثار و شجاعت











عـلی (ع) در شـجـاعـت و ایـثـارگـری، فداكاری و مجاهدت در راه آرمان های مقدس و والای اسلام، سرآمد روزگار بود و به اعتراف دوست و دشمن، احدی بعد از پیامبر (ص) به پایه علی (ع) نمی رسد. به عنوان نمونه، به پاره ای از مجاهدات مولای دلیر مردان، یا قطره ای از دریای شجاعت ایشان اشاره می كنیم:

ـ در جـنـگ بـدر، نـخـسـتین رویارویی مسلمانان در برابر مشركین، تعداد مسلمانان بسیار اندك بـود و كـمـتـریـن سـاز و بـرگ نـظـامـی را داشـتـنـد. در مـقـابـل، مـشـركین چند برابر مسلمانان و تا بُن دندان مسلح بودند؛ مسلمانان با یاری خداوند و فرماندهی پیامبر (ص)، بر كفار غلبه و در حدود هفتاد نفر از قهرمانان نامی قریش را به خاك هلاكت افكندند در این جنگ امام علی (ع)، به تنهایی سی و شش نفر از لشكر قریش كه بعضی از آنان جزو نامداران قریش بودند را از پای درآورد.[1] .

ـ در غـزوه احـد، عـلی (ع) پـرچـمدار سپاهیان اسلام بود و پرچم لشكر كفر به دست طلحة بن ابی طلحه بود. وقتی حضرت علی (ع) او را به هلاكت افكند، پرچم مشركین را دیگری به دست گـرفـت كـه حضرت او را نیز كشت و همین طور تا نُه نفر را از پای درآورد. بدین سان و پس از درگیری شدید مسلمانان و كفار شیرازه لشكر كفر از هم پاشید و مشركین پا به فرار نهادند. امـا عـده ای از مـسـلمـانـان كـه نـگـهـبـان تـنـگـه كـوه احـد بـودنـد، از فـرمـان رسـول خـدا (ص) نـافـرمـانـی كـرده و تـنـگـه را رهـا و مشغول جمع آوری غنایم شدند. در این هنگام یكی از فرماندهان لشكر كفر از این فرصت اسفتاده كـرد و از راه تـنگه و از پشت به سپاهیان اسلام حمله نمود و عده ای را كشت و به همراه یارانش، بـا شمشیر، نیزه و سنگ، پیامبر (ص) را مورد حمله قرار دادند. مسلمانان با دیدن این صحنه ها، وحـشـت زده پـا به فرار گذاشتند. امّا علی (ع) از معدود كسانی بود كه با داشتن زخم های زیاد در بـدن، هـمـانـنـد پـروانـه گـرد شـمـع وجـود نـازنـیـن رسـول خـدا (ص) می گشت و دشمن را دفع می كرد، در همین جنگ بود كه ملائك ندا دادند كه: «لا سَیْفَ اِلاّ ذُوالْفَقارِ وَ لا فَتی اِلاّعَلِیُّ».[2] .

ـ در جـنـگ احـزاب، تـمـام گـروه هـای ضـد اسـلام، از یـهـودیـان گـرفـتـه تـا قـریـش و قـبـایـل مـخالف اسلام، دست به دست هم داده، برای نابودی اسلام و مسلمانان هم پیمان شدند و مـدیـنـه را مـحـاصـره كـردنـد. سلمان فارسی برای مقابله با دشمن حفر خندق را پیشنهاد كرد و پیامبر (ص) نظر وی را پذیرفت و تهاجم گسترده دشمن برای تصرف مدینه، در برخورد با خندق ناكام ماند. در این هنگام «عمرو به عبدود» كه از قهرمانان عرب بود به همراه چند قهرمان دیگر احزاب، سوار بر اسب از خندق گذشت و مبارز طلبید. كسی از مسلمانان را یارای مقابله با وی نـبـود و در هـر رجـزخـوانی عمرو، تنها علی (ع) برای جنگیدن با وی اعلام آمادگی می كرد. ولی پـیـامبر (ص) اجازه نبرد به وی نمی داد تا بنگرد مسلمانان جواب خواهند داد یا نه. وقتی از دیـگـر مـسـلمـانـان مـاءیـوس شد، به علی (ع)، اجازه نبرد داد و برای پیروزی وی دعا كرد و فرمود:

«خدایا، امروز تمام اسلام به میدان تمام كفر رهسپار شده است.»[3] .

عـلی (ع)، پـس از نـبـردی سـهـمـگـیـن در فـرصـت مـنـاسـب «عمرو بن عبدود» را از پای درآورد و پـیـروزمـندانه به سوی پیامبر (ص) بازگشت. پیامبر (ص) در بیان اهمیّت پیروزی علی (ع) فرمود:

«ضَرْبَةُ عَلِی یَوْمَ الْخَنْدَقِ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْنِ».[4] .

ـ در مـاجـرای جنگ خیبر، بیش از ده روز دژ مستحكم یهودیان در محاصره مسلمانان قرار داشت. در آن جـنگ، علی (ع) پرچمدار جنگ بود ولی آن حضرت را چشم دردی عارض شده بود. به این جهت پیامبر (ص)، پرچم را به دست خلیفه اوّل داد. او به میدان رفت و از دست «مرحب خیبری» شكست خـورد. روز دوّم پـیـامـبر (ص)، پرچم را به خلیفه دوم داد، او نیر رفت و شكست خورده برگشت. سـرانـجام پیامبر (ص)، با آب دهان مبارك، درد چشم علی (ع) را مداوا كرد و پرچم مبارزه را به دسـت با كفایت او سپرد. علی (ع) به صحنه كارزار آمد و مرحب خیبری را از پای درآورد. شجاعت و دلاوری آن حـضـرت مـوجـب وحـشت لشكریان خیبر شد به طوری كه صحنه كارزار را رها و به داخـل قـلعـه گـریـخـته و در قلعه را بستند. آن حضرت درِ قلعه خیبر را از جای كند. و روی خندق اطـراف قـلعـه، بـه عـنـوان پـل قـرار داد. لشـكـر اسـلام از روی آن پل وارد قلعه شدند و دشمن را شكست دادند هنگام بازگشت، آن حضرت با دست راست درِ قلعه را گـرفـت و آن را حدود چند ذراع پرتاب نمود، درحالی كه بیست نفر با هم آن در را باز و بسته مـی كـردنـد. پـس از پـرتـاب، هـفـتـاد نـفـر از مـسـلمـانـان بـه كـمـك هـم آن را حمل و نقل كردند و خود حضرت علی (ع) فرمود:

«وَاللّهِ ما قَلَعْتُ بابَ خَیْبَرَ بِقُوَّةٍ جِسْمانَیَّةٍ وَ لكِنْ قَلَعْتُهُ بِقُوَّةٍ رَبّانِیَّةٍ»[5] .

بـه خـدا سـوگـند من درِ خیبر را با نیروی جسمانی از جای نكندم، بلكه در پرتو نیروی الهی این كار را انجام دادم.

در دیـگـر جـنـگ هـا اعـم از غـزوات و سـریّه ها نیز جانفشانی ها و فداكاری های مولای متّقیان (ع) زبـان زد عام و خاص است و آنچه به خامه قلم آمد، تنها نمونه هائی اندك از شجاعت و فداكاری عـلی (ع) بـود. آری شـمـشـیـر عـلی (ع) غـم هـا و غـصـه هـای بـسـیـاری را از دل پیامبر (ص) زدود.

آن حـضـرت در راه خدا، بیشتر از دیگر صحابه، جهاد و كوشش داشت و بدون شك هر كس شجاع تر، مجاهدتر و فداكارتر باشد، از دیگران افضل است. این درحالی است كه تاریخ، حتی یك نمونه از فداكاری یا شجاعت خلفای قبل از آن حضرت را به یاد ندارد!







    1. الارشاد، شیخ مفید، ص 39 ـ 40.
    2. ر. ك. تـاریـخ طـبـری، ج 2، ص 514؛ كامل ابن اثیر، ج 2، ص 154؛ بحارالانوار، ج 20، ص 112.
    3. سیره حلبی، ج 2، ص 641.
    4. بحارالانوار، ج 31، ص 2.
    5. بحارالانوار، ج 21، ص 26.